جوابیه

متن درخواست از بخشدار روداب که توسط یکی از اهالی روستای برگو اعلام شه است:


جناب بخشدار محترم اقای شم ابادی عزیز همانطور که شما نیز مستحضر هستید بودجه ای میلیونی جهت ساخت زمین ورزشی به دهیار روستای برگو داده شده و اطلاع دارید که کمتر از نیمی از بودجه هزینه زمین ورزشی ...اندکی هزینه تعمیرات حمام و...و در حدود نیمی از بودجه گم شده است .
لذا از این طریق بنده به عنوان یک برگویی از شما تقاضای بررسی کامل این موضوع و اعلام نتیجه را به ما از طریق ایمیل داده شده را خواهانم.
در ضمن مقداری سیم حفاظ جهت حصار دور زمین فوتبال در همان اوایل به روستا اوردند که نصب نشد و در سرما و گرما در هوای ازاد رو به خرابی میباشد.
خواهشمندیم موضوع را بررسی نمائید.

پیشاپیش از زحمات شما در بخشداری صمیمانه تشکر مینماییم.
موفق و سربلند باشید. برگویی

پس از پیگیری توسط وبلاگ روداب بخشدار روداب اینگونه پاسخ دادند:

با سلام واحترام

موضوع مباحث مالی زمین ورزشی روستای برگو قبلا توسط یکی از عزیزان برگویی مطرح که اطلاعات کامل در اختیار ایشان قرار گرفت. علی ایحال در صورت داشتن ابهام باید در بخشداری حضور یافته تا موارد در اختیار قرار گیرد هر چند که قانونا شورای اسلامی روستا مرجعی است که می تواند حسابرسی مالی را پیگیری نماید.

در خصوص ملزومات خریداری شده بخشداری بررسی های لازم را انجام خواهد داد.

شم آبادی بخشدار روداب

خاطره رهبر انقلاب از بيعت همافران با امام راحل در 19 بهمن 57

 

نوزدهم بهمن‌ماه سالروز بيعت همافران نيروي هواي ارتش رژيم سابق با بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) است. به همين مناسبت، پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، تصوير و خاطره‌ حضرت آيت‌الله خامنه‌اي را از اين روز فراموش‌نشدني، منتشر كرد.

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، متن خاطره رهبر معظم انقلاب به شرح زير است:

«يكى از مسائل مهمى كه در هفته‌ى گذشته در زمينه‌ى انقلاب پرشكوه اسلامى به آن اشاره كردم، مسئله‌ى حفظ جهت‌گيرى اين انقلاب در طول فراز و نشيبهاى بي‌شمار دوران بعد از پيروزى تا امروز است؛ كه امروز با اندكى تفصيل به اين مطلب مي‌پردازم و جوانب گوناگون آن را عرض مي‌كنم. اما قبل از آنكه وارد اين بحث شوم، لازم مي‌دانم از خاطره‌ى باشكوه امروز - كه روز نوزدهم بهمن و روز نيروى هوائى است - ياد كنم و در بين خاطرات شيرين و پرهيجان و تعيين‌كننده‌ى آن روزهاى حساس، اين يك خاطره را به مناسبت بيان كنم».

البته اين روزها، بلكه ساعتها، سرتاپا خاطره بود. هر ساعتى يك حادثه بود و همان طورى كه در هفته‌ى گذشته هم عرض كردم، حفظ اين خاطره‌ها در حافظه‌ى تاريخ و براى نسلهاى آينده، يكى از عمده‌ترين وظائف ماست. اما اين خاطره، يك خاطره‌ى عجيبى است.

من فراموش نمي‌كنم؛ در خيابان ايران، نزديك به مقر امام عزيز و عظيم و بزرگوار - اين بنده‌ى صالح خدا - آنجائى كه آن روز دل همه‌ى ايران در آنجا مي‌تپيد و همه‌ى عاطفه‌ها و روح‌ها از سراسر كشور به آنجا پر مي‌كشيد؛ آنجائى كه همه‌ى مردمى كه در سراسر دنيا از حادثه‌ى ايران اندك خبرى داشتند – همه‌ى محافل سياسى، همه‌ى قدرتهاى بزرگ، همه‌ى دولتهاى مستضعف، همه‌ى روشنفكران، همه‌ى علاقه‌مندان به اسلام، همه‌ى انقلابيون عالم - متوجه بودند ببينند آنجا چه مي‌گذرد؛ آن محلى كه مخصوص تبليغات مربوط به آن روزها بود؛ خبر دادن به مردم و توجيه ذهنهاى مردم، كه ما به آن مي‌گفتيم دفتر تبليغات، و بنده آنجا مشغول كار بودم، ديدم يك هم‌همه‌ى فوق‌العاده‌اى است. نگاه كردم؛ از حيرت به يك حالتى دچار شدم كه واقعاً در مقابل حوادث آن روز، از همه‌ى حوادثى كه تا آن روز بنده ديده بودم - يا از بيشتر آنها - حيرت‌انگيزتر بود. ديدم عده‌ى كثيرى از پرسنل نظامى نيروى هوائى در گروه‌هاى منظم و صف‌كشيده، كارتهاى شناسائى‌شان را در آوردند، سر دست گرفتند و آشكارا و با شجاعت دارند، به طرف بيت امام راهپيمائى مي‌كنند.

همه عكس اين را انتظار مي‌بردند، همه غير از اين را تصور مي‌كردند؛ خيال مي‌كردند كه نظامى‌ها در مقابل مردم، در حساس‌ترين لحظات و آخرين لحظات، خواهند ايستاد؛ اما حقيقت غير از اين بود و اين برادران ملت و فرزندان ملت و بزرگ‌شدگان آغوش ملت كه جزو مردم بودند، معلوم بود كه سرنوشت‌شان جز همكارى با مردم و قرار گرفتن در كنار مردم، چيز ديگرى نخواهد بود.

البته آن سران مزدور يا افراد پست و ضعيف و بى‌ارزشى كه نمي‌توانستند قدر آغوش گرم مردم را بفهمند، يا مقاومت مي‌كردند، يا مي‌گريختند، يا كارشكنى مي‌كردند، يا لااقل حضور پيدا نمي‌كردند؛ اما عناصر مؤمن و قاطع - اين جوانها، اين آگاه‌ترها - دلشان با مردم بود. حالا از همه هم شجاع‌تر و گستاخ‌تر برادران نيروى هوائى بودند كه آمده بودند، حساس‌ترين كار را انجام بدهند؛ يعنى آمده بودند در مقابل امامشان و رهبرشان رژه بروند، اعلام وفادارى كنند و بگويند فرمانده ما شما هستيد. اين حادثه به قدرى عجيب و هيجان‌انگيز بود كه اينها بى‌اختيار همه را به دنبال خودشان راه مى‌انداختند.

من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوى، كه فاصله‌ى كوتاهى داشت با آنجائى كه ما بوديم. آمادگى‌هائى به وجود آمد و امام عزيز ايستادند و اين جوانها، اين دلاورها، اين سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ايمان و باورى كه هميشه از اول شروع نهضت به مسئوليت خود و به نقش خود در اداره‌ى اين انقلاب و اين ملت داشتند، از اينها رژه گرفتند؛ آنها را نصيحت كردند، به آنها دل دادند، به آنها شجاعت دادند، پرچم آنها را امضا كردند؛ طومارى نوشته بودند، آن را تحويل گرفتند و براى آنها دعا كردند و آنها رفتند و اين كمر دستگاه را شكست؛ دستگاه احساس كرد بى‌پشت و پناه شده. تنها اميد آن نظامى كه جز با سرنيزه و زور نمي‌تواند حكومت كند، چيست؟ جز نيروهاى نظامى؟ به مردم كه اتكائى نداشتند. اما نيروهاى نظامى هم با اين صراحت و با اين قاطعيت در خدمت مردم قرار گرفتند و ما خدا را شكر مي‌كنيم كه نيروى هوائى و همه‌ى ارتش جمهورى اسلامى ايران امتحان خوبى به مردم دادند.»رجانیوز

محفل انس با قرآن

نمایشگاه هنر های دستی

به منظور گرامیداشت دهه مبارک فجر و ارائه توانمندیهای بانوان هنرمند شه روداب در اولین روز دهه ی فجر کمیسیون فرهنگی بانوان شهر روداب با همکاری موسسه فرهنگی هنری خانه اندیشه روداب اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب و هنر های دستی بانوان این شهر نمود مسئول کمیسیون فرهنگی بانوان شهر روداب با بیان این مطلب افزود در کنار نمایش کتب مختلف و هنرهای دستی از جمله مجسمه های ساخته شده با خمیر چینی - تابلوهای نقاشی - تابلو فرش - روبان دوزی و ... بخشی از نمایشگاه به معرفی آداب و رسوم قدیمی مردم روداب و وسایل قدیمی اهالی روداب پرداخته است.

ایشان استقبال شهروندان رودابی را چشمگیر توصیف کرده و از برگزاری نمایشگاههای متنوع دیگری در مناسبت های مختلف در آینده خبر داد.

این نمایشگاه در ابتدای خیابان رجایی جنوبی دایر شده است.        

چهل سخن از امام رضا عليه السلام

چهل سخن

سه ويژگى برجسته مومن
لايكـون المـؤمـن مـومنـاً حتـى تكـون فيه ثلاث خصـال : 1 ـ سنة من ربّه. 2 ـ و سنة من نبيّه. 3 ـ و سنة من وليّه. فـاما السنة مـن ربه: فكتمان سـره. و امـا السنة من نبيه فمـداراة الناس. و امـا السنة مـن وليه فـالصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)
مـؤمـن , مـؤمـن واقعى نيست, مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــ د: سنتـى از پـروردگـارش، سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پيغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است.

پـاداش نيكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بــ دى
الـمستتر بـالـحسنة يـعـدل سبعين حسنة, و المذيع بالسيئة مخذول, و المستتر بالسيئة مغفور له.(2)
پنهان كننده كار نيك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشكاركننده كار بد سـرافكنـده است, و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است.

نظافت
من اخلاق الانبياء التنظف.(3)
از اخلاق پيـامبـران, نظافت و پـاكيزگــ ى است.

امين و اميـن نمـا
لـم يخنك الاميـن و لكـن ائتمنت الخــ ائن.(4)
امين به تو خيانت نكرده (و نمى كند) و ليكن (تو) خائن را امين تصور نموده اى .

مقام برادر بزرگتر
الاخ الاكبر بمنزلة الاب.(5)
برادر بزرگتر به منزله پدر است.

دوست ودشمن هر كس
صديق كل امرء عقله و عدوه جهله.(6)
دوست هركس عقل او, و دشمنش جهل اوست.

دوستى با مردم
التودد الى الناس نصف العقل.(7)
دوستى با مردم, نيمى از عقل است.

بدى قيل و قال
ان الله يبغض القيل والقـال واضـاعة المـال و كثـرة السـؤال.(8)
بدرستى كه خداوند, داد وفرياد وتلف كردن مال و پرخواهشى را دوشمن مى دارد.

ويژگيهاى دهگانه عاقل
لا يتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تكون فيه عشر خصـال : الخيــ ر منـه مـأمــ ول. و الشر منه مأمـون. يستكثر قليل الخير من غيره, و يستقل كثير الخير مـن نفسه. لا يسأم من طلب الخـوائج اليه, و لا يملّ مـن طلب العلـم طول دهره. الفقر فى الله احب اليه من الغنى و الذل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى اليه من الشهرة. ثـم قال (ع): العاشرة و ما العاشرة؟ قيل له: ما هى ؟ قال(ع): لايرى احدا الا قال: هو خير منى و اتقى .(9)
عقل شخص مسلمـان تمـام نيست, مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد:
1 ـ از او اميد خير باشد.
2 ـ از بدى او در امان باشند.
3 ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد.
4 ـ خير بسيار خود را اندك شمارد.
5 ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.
6 ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7 ـ فقـر در راه خـدايـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــ د.
8 ـ خـوارى در راه خـدايـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــ د.
9 ـ گمنـامـى را از پـرنـامـى خـواهـانتـر بـاشـد.
10 ـ سپس فـرمـود: اما دهمى ! و چيست دهمى ؟ به او گفته شـد: چيست؟ فـرمـود: احـدى را ننگـرد جز ايـن كه بگـويـد او از مـن بهتـر و پـرهيزكـارتـــر است.

نشانه سفله
سئل الـرضـا (ع) عن السفلة؟ فقـال (ع): من كان له شى ء يلهيه عن الله.(10)
از امام رضا(ع) سوال شد: سفله كيست؟
فـرمـود: آن كه چيزى دارد كه از (يـاد) خـدا بـازش دارد.

ايمان, تقوا و يقين
ان الايمان افضل من الاسلام بدرجة, والتقـوى افضـل مـن الايمان بدرجة و لم يعط بنوآدم افضل من اليقين.(11)
ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فـرزنـد آدم چيزى بـالاتـر از يقيـن داده نشده است.

ميهمانى ازدواج
مـن السنة اطعام الطعام عند التزويج.(12)
اطعام و ميهمـانـى كـردن بـراى ازدواج از سنت است.

صله رحم با كمترين چيز
صل رحمك و لـو بشربة من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم كف الاذى عنها.(13)
پيوند خـويشـاوندى را برقرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد, و بهترين پيوند خـويشـاونـدى ,خـوددارى از آزار خـويشـاونـدان است.

سلاح پيامبران
عن الـرضـا(ع) انه كـان يقـول لاصحـابه: عليكم بسلاح الانبياء فقيل: و ما سلاح الانبياء؟ قال: الدعاء.(14)
حضـرت رضا (ع) هميشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پيامبران! گفته شـد : اسلحه پيـامبـران چيست؟ فـرمـود: دعا.

ادامه مطلب را ببينيد

ادامه نوشته

شهادت ثامن الحج حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام

خدا از آستان رضایم جدانکند

من و جدایی این آستان ؟ خدا نکند...

   

شهادت امام رضا عليه السلام تسليت باد.

اهميت اربعين از کجاست ؟

بیانات مقام معظم رهبری پیرامون اربعین-اهميت اربعين از کجاست ؟ صرف اينکه چهل روز از شهادت شهيد مي گذرد ، چه خصوصيتي دارد ؟ اربعين خصوصيتش به خاطر اين است که در اربعين حسيني ياد شهادت حسين زنده شد و اين چيز بسيار مهمي است . شما فرض کنيد اگر اين شهادت عظيم در تاريخ اتفاق مي افتاد يعني حسين بن علي و بقيه شهيدان در کربلا شهيد مي شدند ، اما بني اميه موفق مي شدند همانطور که خود حسين را و ياران عزيزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زير خاک پنهان کردند ، ياد آنها را ...
ادامه نوشته

اربعین سید و سالار شهیدان

یستم صفر هر سال ، یادآور سالروز اربعین سید و سالار شهیدان دشت نینواست . روزی است که کاروان اسرا از شام به مدینه بازگشت و روزی است که جابربن عبدالله انصاری ، صحابی رسول خدا (ص) از مدینه به کربلا رسید تا نخستین زائر قبر امام حسین (ع) باشد . اکنون چهل روز از غروب غم افزای شهادت شقایق های حسینی می گذرد ، چهل روز از صدای نحس شلاق خزان بر پیکر آلاله ها و چهل روز از اسارت ، سیلی و غربت !

و البته این چهل روز ، روزهای فریاد و بیدارگری پیام آور بزرگ عاشورا ، زینب کبری (س) است .

منبع

به خدا گفتم...

گفتم: خسته‌ام

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
     .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
     .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
     .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
     .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم!  ...  توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟  

گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳ ) ::.