سه دعا كه به هدر رفت
خداوند به يكى
از پيامبران بنى اسرائيل وحى كرد كه مردى از امت او سه دعايش نزد من مستجاب
است . پيامبر آن مرد را از اين مطلب آگاه ساخت . مرد نيز پيش همسر خود رفت
جريان را به وى نقل كرد زن اصرار كرد كه يكى از دعاها را درباره ايشان انجام دهد. مرد هم پذيرفت .
آنگاه زن گفت از خدا بخواه من از زيباترين زنان باشم .
مرد دعا كرد زن زيباترين زمان خود گشت . چندان نگذشت شديدا مورد توجه پادشاهان هواپرست و جوانان ثروتمند و عياش قرار گرفت .
به شوهر پير و فقير خود اعتنا نمى كرد و روش ناسازگارى و بدرفتارى را به همسرش در پيش گرفت .
مرد
مدتى با او مدارا نمود هنگامى كه ديد روز به روز اخلاق او بدتر مى شود
ديگر رفتارش قابل تحمل نيست ، دعا كرد خداوند او را به صورت سگى درآورد و
دعا مستجاب شد... پس از اين ماجرا فرزندان آن زن دور پدر جمع شده گريه و
ناله كردند و اظهار مى داشتند مردم مرا سرزنش مى كنند كه مادرمان به صورتى
سگى در آمده و از پدر خواستند مادرشان بصورت اوليه بازگردد و مرد نيز دعا
كرد. زن به حال اول بازگشت . و بدين گونه سه دعاى مستجاب آن مرد هدر رفت.
( بحارالانوار: ج 14، ص 485.)
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 23:11 توسط "حسن ملوندی"
|