مرحوم «شیخ بهایی» در مفتاح الفلاح می فرماید:

«خداوند در هر چیز به كم اكتفا كرده است و حدّ براى آن معیّن فرموده است مثلا نماز پنج مرتبه، روزه یك ماه، زكاة از نصاب مقدار معیّنى، ولى براى ذكر حدّى معیّن نفرموده است. و این مطلب مضمون روایت است در كتاب دعاى «اصول كافى» كه ثقة الاسلام كلینى باسنادش روایت كرده است‏...» (4)

 

در روایت مفصلی، حضرت صادق علیه السلام فرمود:

« هیچ چیز نیست جز آنكه براى آن حدى (و اندازه‏اى) است كه‏ بدان پایان پذیرد، مگر «ذكر» كه حدى ندارد تا پایان پذیرد؛ خداى عز و جل فرائض را واجب كرده و هر كه آنها را به جاى آورد، همان حد و انتهاى آنها است... مگر همان «ذكر» كه براستى خداى عز و جل به اندك آن راضى نشده و انتها و حدى براى آن قرار نداده كه بدان پایان یابد.

 

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: یا أَیُّهَا الَّذِینَ‏ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِیلًا (5) «اى آنان كه ایمان آوردید یاد كنید خدا را بسیار، و تسبیحش گوئید بامدادان و شامگاهان» سپس حضرت فرمود: خداى عز و جل براى آن حدى كه بدان پایان پذیرد قرار نداده است.

 

فرمود: و پدرم فراوان ذكر خدا می كرد، [گاهى] من به همراه او می رفتم و او ذكر خدا می كرد؛ با او غذا می خوردم، او ذكر خدا می كرد؛ و [گاهى] با مردم گفتگو می كرد، ولى آن از ذكر خدا بازش نمی داشت و من می دیدم زبانش را كه چسبیده به كامش بود و می گفت:

 «لا اله الا اللَّه‏» و پیوسته ما را انجمن می كرد، و ما را به ذكر خدا فرمان می داد تا آفتاب بزند، و هر كدام ما كه خواندن (قرآن) می دانستیم دستور به خواندن می داد، و هر كدام نمی دانست به او دستور ذكر می فرمود...» (6)

 

افراط و زیاده روی در ذکر

 

هر چیزی حدّ معینی دارد که زیاده روی در آن، ضرر دارد؛ اما ذکر خدا حدّ معینی ندارد. «آیت الله العظمی بهجت» می فرماید: (7)

«هر چیز از حدّ میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا كند، عكسِ نتیجه ى مطلوب را خواهد داشت: كُلُّ شَىْ ءٍ جاوَزَ حَدَّهُ، إِنْقَلَبَ إِلى ضِدِّهِ. هر چیز از حدّش بگذرد، به ضدّ آن تبدیل مى گردد.

بنابراین، میانه روى در غضب، شهوت، خواب، خوراك و هر كار دیگر، مُنجى و نافع است، و دو طرف زیاده و نقیصه ى آن مُضرّ و مُهْلِك.

مگر امرى كه لا حَدَّ لَهُ. (كه ذكر و یاد خدا است.) (8)

 

همچنین می فرماید:

«انسان باید دائم الذکر باشد! زیرا کسی که دائم الذکر باشد، همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید.» (9)

 

حجة السلام والمسلمین خسرو شاهی می گوید:

 

«یکی از خصوصیات بارز آیت الله بهجت دائم الذکر بودن ایشان‌است.

 

روزی ایشان هنگام بازگشت پس از اقامه نماز جماعت از مسجد به طرف منزل، به طلابی که همراه و پشت سر ایشان حرکت می کردند، رو کردند و فرمودند: با من کاری دارید؟ گفتند: نه می خواهیم همراه حضرتعالی چند قدمی برداریم وهمراهی شما نصیب ما بشود.

 

ایشان فرمودند: من از مسجد تا منزل برنامه ای برای ذکر گفتن دارم، چون فکر می کنم شما با من کاری دارید ذکر را متوقف می کنم، و وقتی منزل می رسم می بینم برنامه ام کامل انجام نشده است و ناراحت می شوم.» (10)

 

دائم الذکر بودن عملی

 

یکی از موارد دائم الذکر بودن، عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه است، چنان که آیت الله بهجت می فرماید:

«هیچ ذکری بالاتر و مهمتر از عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه نیست؛ یعنی تصمیم داشته باشید اگر خداوند صدسال هم به شما عمر داد، حتی یک گناه نکنید، همچنان که اگر صد سال عمر کنید، حاضر نخواهید شد یک بار تَهِ استکانی زهر بنوشید؛ حقیقت و واقع گناه هم، زهر و سَمّ است.

 

نخستین گناه شاید به ناکجا آباد بکشد! اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گامهای بعدی را نمی داند چه خواهد شد! همان گام اول، او را به جاهایی که نمی داند، خواهد کشید.» (11)

 

در توضیح مطلب فوق، این نکته یادآوری می شود که در برخی از روایات، یاد خدا هنگام معصیت که مانع از ارتکاب آن شود، ذکر دائمی و «ذكر خدا در هر حال» دانسته شده است و در کلمات آیت الله بهجت نیز آمده است که:

 

«بالاترین ذکر به نظر حقیر، ذکر عملی است، یعنی «ترک معصیت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چیز محتاج به این است و این، محتاج به چیزی نیست و مولد خیرات است.» (12)

 

پس دائم الذکر بودن با گناه سازگاری ندارد؛ چنانکه در روایتی از امیر المؤمنین علیه السلام آمده است:

مَنْ صُدِئَ بِالْإِثْمِ أَعْشَى عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (13)؛ هر كه آلوده به گناه شود، از ذكر خدا غافل مى‏شود.

الحمد لله رب العالمین